ضمن عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن ایام ولادت حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا(ع) ، توجه شما مخاطبان عزیز را به اشعار تعدادی از اعضای انجمن ادبی آئینه ی ادب شهر حبیب آباد جلب می نمائیم.
دارم به سر هوای تو یا ثامن الحجج ای جان من فدای تو یا ثامن الحجج
خواهم بیایم و بنشینم چو دیگران در صحن با صفای تو یا ثامن الحجج
می خواهم ازخدا که بیایم به جمع آن یاران با وفای تو یا ثامن الحجج
من شیعه توام، که به فریاد می رسد این خسته را سوای تو یا ثامن الحجج
دارم امید چشم مرا توتیا شود قدری ز خاک پای تو یا ثامن الحجج
من ریزه خوار سفره اولاد حیدرم یعنی منم گدای تو یا ثامن الحجج
خواهم کنار قبر تو باشم اگر چه هست کل جهان سرای تو یا ثامن الحجج
مست است تابروز قیامت کسی که گشت مست از می ولای تو یا ثامن الحجج
هر کس نیاز خود ز تو خواهد نمی شود بی بهره از عطای تو یا ثامن الحجج
دل کندم از سراسر لذّات دنیوی گشتم چو آشنای تو یا ثامن الحجج
ناقابل است گر چه سرود است طالبی این چامه را برای تو یا ثامن الحجج
استاد نعمت الله طالبی (طالبی)
به دلم مانده که روزی به من خسته در آیی مرو در پرده که آقا به خدا شمس سمایی
بشکن فاصله ها را که مرا رانده به غربت بابی انت و امی که غریب الغربایی
ز چه ترسد دلم از پنجه ی صیاد زمانه که
شما ضامن دل های پر از وحشت مایی
به جز از درگه مهرت ز که جویم ره یاری بابی انت و امی که معین الضعفایی
بنواز ای گل طه منٍ افتاده ز پا را که
شما زاده ی نوری و مرا دستِ خدایی
فاطمه شکل آبادی (سایه)
وقتی دلم دلتنگ نجوایی غریب است
با من هزاران بغض و فردایی غریب است،
تا دست هایم را نگیری عطر باران
این خوب بودن ها که رویایی غریب است
با این منِ تنها که سرگردان شهرم هر نغمه ای جزدوست آوایی غریب است
پر می کشد تا صحن و ایوان طلایت روح غزل هایم که هر جایی غریب است
حال دلم خوب است وقتی مثل آهو
نبض دلم در دست مولایی غریب است
مثل کبوتر بچه هایِ مانده در راه
آری دلم دلتنگ آقایی غریب است
میترا منصوری
سر بر ضریح آشنایت می گذارم اشکم که در شوق وصالت بی قرارم
پر می کشم بر گنبد امنت رضا جان بال کبوتر هستم و عشق تو دارم
از غرش رعد و هجوم ابر و باران دل را به دریای نگاهت می سپارم
آری گدایم ، ای سخاوتمند عالم یک گوشه ی چشمی نما برحال زارم
وقتی تو باشی آسمانم رنگ عشق ست ای آفـتــــــــاب مهربان روزگارم
همچون شفق خونین دلم اما به عشقت ســــر بــــر ضــریح آشنایت می گذارم
مهدی حاجیان پناه(شفق)
امشب تمام واژه هایم بال دارند در سبقت پروازشان جنجال دارند
سوی ضریحت واژه هایم پر کشیدند گویا که تنها یک سفر در سال دارند
امشب تمام دفترم از شعر خالیست چون واژه ها قصد زیارت را نمودند
آقا به شوق وصل تو گاهی در این راه در وصف تو آقا غزل ها می سرودند
من می شنیدم حرف هاشان را از اینجا گفتند تا مشهد دگر راهی نمانده
وقت سحر دیگر کنار بارگاهیم وقتی موذن هم اذانش را نخوانده
در آن میان دیدم که تکواژی سخنور از بخت خوب آهوان تعریف می کرد
ناگه میان حرف خود اشکش زمین ریخت گویا درون سینه اش پر آه و پر درد
امشب تمام واژه هایم بال دارند امشب تمام واژه هایم بال دارند
این واژه ها نام تو را در سینه دارند ای ضامن آهو رضا، قربان خاکت
فاطمه سادات پادموسوی
اقاسعید از بازیکنان خوب وبااخلاق و باتعصب استان بودند که درحدود یک دهه درتیم ذوب اهن بودند..بازیکنی با قدرت بدنی وتکنیک خوب وبخصوص سرعت بالا که یک دهه بازیکن ...
افتخار میکنم که چنین دایی دارم
باسلام امیدوارم درهمه مراحل زندگی موفق باشید
ایشون از افتخارات شهر حبیب آباد هستن، ما بهشون میبالیم. خداوند منان ایشان را حغظ بنمایند. صدای ایشان ادم رو روانی میکنه. از خود بی خود میکنه
ممنون اززحمات بی دریغ شما من یک محله پائینی هستم محله ی مااولین محله شهربوده وقدمتش بیش از جاهای دیگرشهراست.
دکتر می خواست یک موزه انسان شناسی، تاریخی و پزشکی درست کند، شد؟
ایشون در قید حیات هستند؟؟
باورش برای همه سخت بود چون بر دلها فرماندهی میکرد روحش شاد و راهش پر رهرو انتقامت را خواهیم گرفت سردار
خدا وکیلی چی گیرتون میاد مردمو میریزید بهم این حرفا نه دیگه اون جوونو بر میگردونه نه نون و آب میشه واسه خانوادش فقط این بین کینهها زیاد میشه شما برید پشت سر ...
اصلا خوووب نیس...هیچ معنا و مفهومی رو نمیرسونه!!!