تا رسیدن فصل بهار چند روزی بیشتر نمانده...
در این روز ها اکثر مردم در حال خانه تکانی و خرید شب عید خود هستند.
اما هستند انسان هایی که در چند قدمی ما زندگی می گذرانند و نزدیک شدن به شب عید برایشان سخت است. سخت از این جهت که نمی توانند سفره ی رنگینی یا حتی سفره ای برای شب عید خود و فرزندانشان بیاندازند. سخت است چون پدر خانواده حتی موقع سال تحویل دنبال درآوردن خرجی خانه خود است.
سخت برای جوانی که طول سال را دنبال کار میگشت و کاری پیدا نشد که بتواند لباس نویی بخرد ..
سخت است برای پیر مرد و پیر زنی که به رسم قدیم خانه شان مملو از جمعیت می شود اما دست روزگار کاری کرده که نمی توانند مانند سابق از میهمان هایشان پذیرایی کنند.
بعضی ها هم راهکاری پیدا کرده اند. نزدیک شب عید که می شود راهی مکانی نامشخص می شوند.اصطلاحا می گویند رفته ایم سفر اما حقیقت چیز دیگریست...
و همه ی اینها بر می گردد به کمبودهای اقتصادی که تعداد زیادی از افراد جامعه آنرا لمس می کنند.
ای که دستت می رسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
اقاسعید از بازیکنان خوب وبااخلاق و باتعصب استان بودند که درحدود یک دهه درتیم ذوب اهن بودند..بازیکنی با قدرت بدنی وتکنیک خوب وبخصوص سرعت بالا که یک دهه بازیکن ...
افتخار میکنم که چنین دایی دارم
باسلام امیدوارم درهمه مراحل زندگی موفق باشید
ایشون از افتخارات شهر حبیب آباد هستن، ما بهشون میبالیم. خداوند منان ایشان را حغظ بنمایند. صدای ایشان ادم رو روانی میکنه. از خود بی خود میکنه
ممنون اززحمات بی دریغ شما من یک محله پائینی هستم محله ی مااولین محله شهربوده وقدمتش بیش از جاهای دیگرشهراست.
دکتر می خواست یک موزه انسان شناسی، تاریخی و پزشکی درست کند، شد؟
ایشون در قید حیات هستند؟؟
باورش برای همه سخت بود چون بر دلها فرماندهی میکرد روحش شاد و راهش پر رهرو انتقامت را خواهیم گرفت سردار
خدا وکیلی چی گیرتون میاد مردمو میریزید بهم این حرفا نه دیگه اون جوونو بر میگردونه نه نون و آب میشه واسه خانوادش فقط این بین کینهها زیاد میشه شما برید پشت سر ...
اصلا خوووب نیس...هیچ معنا و مفهومی رو نمیرسونه!!!